سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نسیم ادب

ترانه عشق ( نسیم ادب)

زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

 

 

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا


*** ترانه عشق ( نسیم معرفت )


 عشق ، دارای مفهومی بسیار روشن است ولی عمق و حقیقت عشق را نمی توان توصیف کرد و در غایت خفاء قرار دارد و فقط اهلش به مراتب استعداد وظرفیتش آن را  ادراک و احساس می نماید .  بحث از عشق فراتر از وسعت دامنه هستی و آفرینش است و زمانی که زمین و آسمان و کرات سماوی نبود عشق برقرار بود . عشق ریشه در ذات اَزَلی دارد و او در حِجله غیب ، جاودانه با خویش  عشقبازی می کرد و پیش از وجود هر موجودی با خویش  معاشقه  داشت و هم عاشق بود و هم  معشوق  . شاعر پرآوازه عبدالرحمن جامی دراین باره چه زیبا سرود :

در آن خلوت که هستی بی نشان بود
به   کنج    نیستی   عالم     نهان   بود

دلارا    شاهدی   در حِجله  غیب
مبرا  دامنش   از تهمت   عیب

نوای دلبری با خویش می ساخت
قمار عاشقی با خویش می باخت

وقتی که شعله ای و پرتوی از عشق الهی تجلی کرد آتش به همه عوالِم زد و در این میان آدمی شایسته پذیرشِ عشق الهی گردید و عشق و عاشقی جریان پیدا کرد.  عالم بر اساس عشق پایه گذاری شده است و حیات و شکوفابی آدمی به عشق است   و کسی که عشق نداشته باشد  مرده ای بیش نخواهد بود  . همه عشق های پاک ریشه در عشق الهی دارد . 

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

غزل 196 از دیوان حافظ باتصحیح عبدالرحیم خلخالی

عشق ، یک حقیقت نورانی و مقدس است که هرگاه در دل زُجاجی و آیینه ای کسی تجلی نماید ، همه وجودش را نورانی می کند و تا آدمی به عشق نرسد بهره ای از لذت واقعی نخواهد بُرد .  ترانه عشق ، زیباترین ترانه ای است که در عالَم طنین انداز شد و استمرار دارد و اگر کسی گوش دلش باز و شنوا باشد به  نیکی طنین دل انگیز عشق را می شنود و در عشق ،  پرستش و بندگی و مُویه و لابه و ناله و زاری و سوز وگداز و سوختن و عطش و تشنگی و انتظار و خواستن و ادب و هوشیاری و آرامش  است . و عاشق در پرتو یاد معشوق به آرامش می رسد :  أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ«سوره رعد آیه 28»

حافظ   (عَلَیهِ الرَّحمَه)  ما را دعوت به سوی عشق  می کند  و می فرماید :

 

ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی

تا راهرو نباشی کی راهبر شوی

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق

هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

دست از مِسِ وجود چو مردان ره بشوی

تا کیمیای عشق بیابی و زَر شوی

خواب و خورت ز مرتبه خویش(عشق)  دور کرد

آن گه رسی به خویش (عشق) که بی خواب و خور شوی

گر نور عشقِ حق   به دل و جانت اوفتد

بالله    کز آفتاب    فلک    خوبتر   شوی

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مَبَر

کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی

از پای تا سَرت همه نور خدا شود

در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

وجه خدا اگر شَوَدت مَنظر نظر

زین پس شکی نمانَد که صاحب نظر شوی

بنیاد هستی تو چو زیر و زَبَر شود

در دل مدار هیچ که زیر و زَبَر شوی

گر در سرت هوای وصال است حافظا

باید که خاک درگه اهل هنر شوی


غزل 485 از دیوان حافظ  با تصحیح مرحوم عبد الرحیم خلخالی

 

و باز حافظ    (عَلَیهِ الرَّحمَه) می فرماید :

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر


غزل 255از دیوان حافظ باتصحیح عبدالرحیم خلخالی


و باز حافظ    (عَلَیهِ الرَّحمَه) می فرماید :

 

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت    هیچ    استخاره   نیست


غزل 81 از دیوان حافظ باتصحیح عبدالرحیم خلخالی



**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

***************************************************************

**نصیحتِ حافظ (ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی) « نسیم معرفت»

** بسوی کمال ( شرح بر شعر « ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی)

** ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی - راسخون

 



قرآن مایه حیات است- قرآن وعترت همیشه باهمند(نسیم ادب)

 

 

***نسیم معرفت***

 

*** قرآن مایه حیات است- قرآن وعترت همیشه باهمند

 

عَلَیکُم بِکِتابِ اللهِعَلَیکُم بِالقُرآنِ


تَمَسَّک^  اَیُّهَا المُسلِم^  بِقُرآنِِ کِتابِ الله^

تَدَبّر^ فِیهِ  وَ استَفهِم^  بِقُرآنِِ کِتابِ الله^


کِتابُ المُصطَفی حقُُّ کِتابُُ اِسمُهُ الفُرقان^

خُذِ الحَقّ^ وَاترُکِ الباطِل^ اَلایا طالِبَ القُرآن^


کِتابُ المُصطَفی  نُورُُ   وَ یَهدِی لِلَّتی اَقوَم^

کِتابُُ   کُلُّهُ خَیرُُ     فَعَظِّم^  قَدرَهُ   فَافهَم^


شِفاءُ کُلِّ اَمراضِِ  کَأَمثالِ الحَسَد^ وَالغِلّ^

اَلا وَاستَشفِ بِالقُرآن^   اَلا یا اَیُّهَا العاقِل^


وَ کُن^ فِی خِدمَةِ القُرآن^ مَعَ الأِخلاصِ وَالأیمان^

وَ لاتَغفُل^ عَنِ الُقُرآن تَکُن^ فِی مَعرَضِ الخُسران^


حَیاةُ القَلبِ بِالقُرآن^     حَیاةُ القَلبِ بِالقُرآن^

فَرَتِّل^ وَاقرَءِ القُرآن^     اَلا یا اَیُّهَا الأِنسان^


لِکُلِّ العَصرِ والدَّوران^     جَدیدُُ هذَا القُرآن^

وَلا یَأتِیهِ فِی الماضِی وَ لا فِیما یَجِی البُطلان^


کِتابُ اللهِ    وَالعِترة^   مَعا ََ     کانا   فَلایَخفَی

یَکُونانِ مَعاََ   اَیضا  بِهِ   قالَ النَّبِیّ^     یَرضَی


هذه الأَشعار مِنَ السیّد اَصغَر السَّعادت المیرقَدیم الاهیجی

 

ای مسلمان تمسُّک کن و چنگ بزن به قرآن که کتاب خداوند است

تدبُّر و اندیشه کن در آن و طلب فهم نما بواسطه قرآنی که کتاب خداوند است


کتاب حضرت محمد مصطفی(ص) حق است کتابی که نام دیگرش فُرقان (جداکننده حق از باطل)  است

ای طالب قرآن ، حق را بگیر و باطل را رها ساز


کتاب حضرت محمد مصطفی(ص)  نور است  و به راهی استوار و مستحکم دعوت می نماید

کتابی که  سراسرش  پر از خیر و برکت است پس قدر و منزلتش را بزرگ دان و بفهم


قرآن شفای همه بیماری های روحی و قلبی مانند حسد و کینه و کفر ونفاق و ...  است 

ای  عاقل  شفای خود را در قرآن جستجو نما .


بااخلاص و ایمان در خدمت قرآن کریم باش

و از قرآن غافل مشو که در معرض خسران و زیان و ضرر قرار می گیری


حیات و زنده بودن دل به قرآن است . حیات و زنده بودن دل به قرآن است

پس ای انسان  برای حیات و زنده نگهداشتن دل خود قرآن را با ترتیل قرائت نما


این قرآنی که در اختیار ما است برای همه اعصار و دوران ها تازگی و طراوت دارد

قرآن کتابی است که نه در عصر نزولش و نه بعد از آن (نه در گذشته و نه در آینده )  باطلی درآن رخنه نمی کند.


پس مخفی نماند و متوجه باش که قرآن  و عترت از گذشته با هم بودند

و باز هم همیشه باهم خواهند بود و پیامبر(ص) همین پیوند و باهم بودنِ قرآن و عترت را فرمود و به همین امر راضی و خشنود می شود .( واگر کسی بین قرآن و عترات جدایی افکند پیغمبر(ص) را ناخشنود کرده است )

 

این اشعار از سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  می باشد



**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

************************************************* 

** حضرت علی (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمود :  ... وَ عـَلَیـْکـُمْ بـِکـِتـابِ اللّهِ، فـَاِنَّهُ الْحـَبـْلُ الْمـَتینُ وَالنُّورُ الْمُبینُ، وَالشِّفاءُ النّافِعُ وَالرِّىُّ النّاقِعُ وَالْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَالنَّجاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ .

 تمسک کنید به کتاب خداوند، زیرا این کتاب طنابى است محکم و نورى است آشکار و شفایى است سـودمـند، و چشمه اى است سیراب کننده، نگهبان براى کسى است که به او تمسک جوید و نجات براى کسى است که به آن درآویزد.

 





درد را گفتی دوا را هم بگو

نتیجه تصویری برای گل

***نسیم معرفت***

به نام خدا


یک بیت شعر از بنده تقدیم شما :

 

درد  را   گفتی     دوا را    هم بگو

بهر هر دردی دوا هست ای عمو

 

سیداصغرسعادت میرقدیم