***نسیم معرفت***
** مرگ شرافت به از پذیرش ذلت است
بنزد آنکه اهل جوانمردی و غیرت است
مرگ شرافت به از پذیرش ذلت است
شعر از سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*************************************************
به نام خدا
شعر
با عشق زنده ایم و با عشق آغاز می کنیم
مرغ بلند همّتیم و مدام پرواز می کنیم
هیجان زده عشقیم و عشق حیات ماست
دل را به لحظه های خوشِ عشق باز می کنیم
**شعر از آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آبشار آب ملخ سمیرم + شاهکار طبیعت اصفهان
***نسیم معرفت***
گُل و بُلبُل دل ما می نوازد + طبیعت سبزه و گل می فشاند
به گوش آیدصدای شُرشُرآب
دل مامی شودشاداب شاداب
* شعر ازسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
(آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)
***نسیم معرفت***
به نام خدا
أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ
اهل دنیا همچون کاروانى هستند که ایشان را مى برند در حالیکه درخوابند .
نهج البلاغه فیض الأِسلام حکمت 61 .
# قال_علی (علیه السلام)
الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ ....
یعنی دنیاسرای عبور و گذشتن است نه جای استقرار و ماندن .
منبع : #نهج_البلاغه_فیض_الاسلام_حکمت_ 128 .
دو بیت شعر تقدیم شما
** این جهان دار عُبورست همه رهگذرند+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی
این جهان دار عُبورست همه رهگذرند
مردمان رهگذرانند به نوبت بروند
عاقل آن است که عمرش به بطالت نرود
غافلان در پی عیّاشی و در سیم و زرند
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
شعر :
هر گه که گُنه کُنی به دام شیطان افتی
عاصی شوی و به راه عصیان افتی
آلوده شود روح و روان و جانت
تا اینکه به ذلت و براه خِذلان افتی
شعر از سید اصغر سعادت میرقدیم
گناه و معصیت ، آیینه دل انسان را کَدِر و تیره و تار می نماید . دل آدمی ( که آیینه جمال حضرت حق تَعالَی است و می تواند انوار الهی را منعکس سازد و در پرتو این انعکاس ، انسان به بسیاری از حقایق می رسد) اگر آلوده به گناه شود و شخص هم اصرار بر گناه داشته باشد به گونه ای تاریک و ظلمانی می گردد که چه بسا همه حقایق ماوراء و اخبار غیبی و کُتُب آسمانی را منکر شود . هرگاه مَعاذَالله مرتکب گناه شدیم زود برگردیم و توبه و استغفار کنیم ، مبادا که بر اثر گناهان ، دل های ما واژگون گردد و زیر بار حقایق نرود .
برخی از آثار زشت اصرار بر گناه عبارتند از :
1- دوری از خدا و یا انکار خدا
2-مسخره گرفتن آیات و دستورات و احکام الهی و تمسخر تعالیم انبیاء و معصومین (عَلَیهِمُ السَّلامُ)
3-انکار معاد و روز رستاخیز
4-قساوت قلب و آلودگی روح و جان
5-انکار حقایق ماوراء و عَوالم غیب
6-ظلم به خود و جامعه و خانواده
7-گستاخی و ناسپاسی در برابر پروردگار عالم
8-طغیانگری و سرکشی
9-خشم و غضب الهی
10-بی حیایی
11- خوشحالی شیطان و ابلیس لَعین
12-نومیدی از رحمت الهی . شقی ترین و بدبخت ترین مردم کسی است که از رحمت الهی ناامید گردد و چنین کسی در دنیا و آخرت زیانکار و ذلیل و خوار است .
13- ذلت و سرافکندگی
14- پَست و بی اعتبار شدن در برابر خدا و خلق
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
عشق ، دارای مفهومی بسیار روشن است ولی عمق و حقیقت عشق را نمی توان توصیف کرد و در غایت خفاء قرار دارد و فقط اهلش به مراتب استعداد وظرفیتش آن را ادراک و احساس می نماید . بحث از عشق فراتر از وسعت دامنه هستی و آفرینش است و زمانی که زمین و آسمان و کرات سماوی نبود عشق برقرار بود . عشق ریشه در ذات اَزَلی دارد و او در حِجله غیب ، جاودانه با خویش عشقبازی می کرد و پیش از وجود هر موجودی با خویش معاشقه داشت و هم عاشق بود و هم معشوق . شاعر پرآوازه عبدالرحمن جامی دراین باره چه زیبا سرود :
وقتی که شعله ای و پرتوی از عشق الهی تجلی کرد آتش به همه عوالِم زد و در این میان آدمی شایسته پذیرشِ عشق الهی گردید و عشق و عاشقی جریان پیدا کرد. عالم بر اساس عشق پایه گذاری شده است و حیات و شکوفابی آدمی به عشق است و کسی که عشق نداشته باشد مرده ای بیش نخواهد بود . همه عشق های پاک ریشه در عشق الهی دارد .
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
غزل 196 از دیوان حافظ باتصحیح عبدالرحیم خلخالی
عشق ، یک حقیقت نورانی و مقدس است که هرگاه در دل زُجاجی و آیینه ای کسی تجلی نماید ، همه وجودش را نورانی می کند و تا آدمی به عشق نرسد بهره ای از لذت واقعی نخواهد بُرد . ترانه عشق ، زیباترین ترانه ای است که در عالَم طنین انداز شد و استمرار دارد و اگر کسی گوش دلش باز و شنوا باشد به نیکی طنین دل انگیز عشق را می شنود و در عشق ، پرستش و بندگی و مُویه و لابه و ناله و زاری و سوز وگداز و سوختن و عطش و تشنگی و انتظار و خواستن و ادب و هوشیاری و آرامش است . و عاشق در پرتو یاد معشوق به آرامش می رسد : أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ«سوره رعد آیه 28»
حافظ (عَلَیهِ الرَّحمَه) ما را دعوت به سوی عشق می کند و می فرماید :
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
دست از مِسِ وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زَر شوی
خواب و خورت ز مرتبه خویش(عشق) دور کرد
آن گه رسی به خویش (عشق) که بی خواب و خور شوی
گر نور عشقِ حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مَبَر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
از پای تا سَرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
وجه خدا اگر شَوَدت مَنظر نظر
زین پس شکی نمانَد که صاحب نظر شوی
بنیاد هستی تو چو زیر و زَبَر شود
در دل مدار هیچ که زیر و زَبَر شوی
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی
غزل 485 از دیوان حافظ با تصحیح مرحوم عبد الرحیم خلخالی
و باز حافظ (عَلَیهِ الرَّحمَه) می فرماید :
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
غزل 255از دیوان حافظ باتصحیح عبدالرحیم خلخالی
و باز حافظ (عَلَیهِ الرَّحمَه) می فرماید :
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
غزل 81 از دیوان حافظ باتصحیح عبدالرحیم خلخالی
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***************************************************************
** ترانه عشق + پایگاه اندیشوران حوزه
** ترانه عشق+سایت حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی
**نصیحتِ حافظ (ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی) « نسیم معرفت»